این در حالی است که کار کودکان در خانه ها دیده نمی شود، در صورتیکه تعداد بی شماری از کودکان در شرایط بسیار نابسامان کاری و دور از چشم مردم و مسوولان در خانه ها مشغول به کار هستند، البته این ها خوب ها است. کم نیستند کودکانی که کارشان جابه جایی مواد مخدر و ... است. معاونت اجتماعی سازمان فرهنگی اجتماعی ورزشی شهرداری اصفهان در حوزه شهری از شهروندان خواسته در صورت مشاهده کودکان کار در حال جمع آوری مواد بازیافتی آن را به 137 اطلاع دهند تا به باد نرود رویای کودکی کودک کار.
شنیدن نامش هم برای ما آدمهای معمولی، هنوز ترسناک است و دلهرههای عالم را میپاشد توی دلمان. برای دختربچهها و پسربچههای قد و نیم قد که خانه پُرش بزرگترینشان 13 یا 14 ساله هستند و همه زندگیشان در چند شاخه گل رز، کیسه بزرگ جمعآوری زباله، جعبههای کوچک آدامس یا یک دستمال چرک و کبره بسته و منقل کوچک اسفند خلاصه شده، اما ویروس جدید معنا و مفهوم ندارد و خیلی هم ترسناک نیست.
آن ها، همانهایی که برچسب کودک کار بودن روی پیشانیهایشان حک شده، در همه سالهایی که کودکی کردن برایشان به رویایی دست نایافتنی بدل شده و آرزوهای کوچک گوشه دلشان یخ زده، آنقدر با اتفاقات و چیزهای ترسناک روبه رو شدهاند و فکر و ذهنشان پُر شده که دیگر مجالی برای اندیشیدن به سوغات نامبارک چینی و اینکه چقدر میتواند خطرناک باشد و مثل اژدهایی بیرحم دهن باز کند و خود و خانوادهشان را ببلعد، ندارند.
فقر، نداری، ترک تحصیل، محرومیت، اعتیاد پدر و مادر، بیخانمانی، شاید در ذهن کوچک آنها شکل و شمایلی ترسناکتر از کرونا داشته باشد و همه ترسهای دنیا را روانه دلشان کند؛ بیش از 700 کودک کار اصفهانی که جایگاهی در آمارهای رسمی ندارند و از ابتدای شیوع کرونا تا به الان، معلوم نیست چه تعدادی از آنها به ویروس چینی مبتلا شدهاند یا جان خود را از دست دادهاند. فقط گفته میشود که میزان ابتلای آنها به ویروس کرونا نسبت به اوایل شیوع افزایش پیدا کرده، چون کودکان کار که عمدهترین آن ها در اصفهان دختربچهها و اتباع خارجی هستند، جزئی از زنجیره انتقال به شمار میآیند و به دلیل فقر اقتصادی و فرهنگی و عدم آموزش درست و جامع، توان مراقبت از خود در برابر ویروس مهلک کرونا را ندارند.
در روزهایی که بیشترین محتوای برنامههای رادیو و تلویزیون و تکتک شبکههای اجتماعی را هشدارهای مربوط به ویروس کرونا و بیماری کووید 19 تشکیل داده است و مسئولان و متولیان حوزه سلامت از هر فرصتی هر چند اندک استفاده میکنند تا از سرعت شیوع و ابتلای جامعه به ویروس کرونا و بالا رفتن آمار مرگ و میرهای ناشی از آن صحبت کنند، کودکان کار که در محلههای پایین شهر مثل «حصه»، «زینبیه»، «دارک» و «ارزان» و در آلونکهایی محقر و اجارهای زندگی میکنند، لابلای خیابانها، چهارراهها، سر سطلهای بزرگ زباله، اتوبوسها و مترو و کارگاههای کوچک زیرزمینی بدون تهویه هوا (مکانی با حداقل رعایت نکات بهداشتی که باعث افزایش شیوع بیماری در بین این کودکان میشود) برای به دست آوردن شندرغاز و تامین مایحتاج خانواده مشغول به کار هستند و فرصتی برای شنیدن این هشدارها ندارند؛ حتی شبها موقعی که پس از هشت تا دوازده ساعت کار بیوقفه در محلههای بالای شهر پیاده یا با اتوبوس به خانه میرسند هم خستگی رمقی برای دیدن و شنیدن این برنامهها برایشان نمیگذارد.
اصلا گیریم کودکان کار، حالا و در شرایطی که نه ماه از شیوع ویروس کرونا میگذرد، کم و بیش چیزهایی درباره آن شنیده و میزان خطرناک بودن آن را درک کرده باشند، اما دختر یا بچه خردسالی که برای فراهم کردن مخارج زندگی خود و خانوادهاش تا پیش از کرونا مجبور به خیابانگردی و کار در مکانهای عمومی و شلوغ بوده است، چگونه میتواند اکنون قید کارش را بزند و با تعطیلی پارکها و بوستانها و... . رعایت فاصله اجتماعی خانهنشنین شود؟ کودک زبالهگردی که تا قبل از پیدا شدن سر و کله کرونا توان خریدن دستکش نداشته و دستهایش همیشه در معرض آسیب قرار گرفته، چگونه میتواند از پس تامین هزینه ماسک و مواد شوینده و ضدعفونی کننده برآید؟
کودک کار تنها یک نفر نیست او با همان دستان نحیف و کوچک و درآمد ناچیز و اندک، زندگی یک خانواده را میگرداند و پیش میراند؛ خانوادهای که چشم به دستان کودک خردسال خود دوخته و برای گذراندن معیشت، امیدی جز او ندارد. هر چند در سالهای اخیر، پیدایش انجمنها و سازمانهای مردم نهاد که در حوزه کار کودک فعالیت میکنند، اقدامات موثری برای آموزش و توانمندی کودکان کار انجام دادهاند، اما آنطور که کرونا نشان داد، این اقدامات همچنان کافی نبوده و نیست، چرا که با شیوع این بیماری روز به روز بر تعداد کودکان کار فقیر افزوده میشود و خطر از دست دادن کار آنها را تهدید میکند. بنابراین به نظر میرسد، کودکان کار و سازماندهی فعالیتهای آن ها علاوه بر اقدامات سمنها و انجمنها به حمایت و توجه ویژه سازمانهایی همچون بهزیستی و آموزش و پرورش و شهرداریها و همچنین اهتمام دولت نیاز دارد.
لیلا مقیمی، روزنامه نگار